متن این نامه که در اختیار پایگاه خبری اویس قرار گرفته است بدین شرح می باشد:
به نام خدا
خدمت سردار رشید اسلام فخر انسانیت قاسم سلیمانی
قبل از هر چیز بابت نوشتن این نامه از جنابعالی عذرخواهی میکنم زیرا حد بنده بسیار کمتر از حتی یکی از یاران شماست اما بر خود واجب دیدم واقعیاتی را با شما در مقابل مردم شریف ایران مرور کنم.
جناب سردار سلام!
من جوانکی بودم که پا در عراق گذاشتم آن روزگار که آمریکا با تمام قوا به تحریک وهابیت به امید سرکوب کردن شیعه بیپناه عراق پای در نجف گذاشته بود. آه! فقط خون بود و غم. نه سیستم اطلاعرسانی و نه فضای مجازی، بگذریم مجروحان و شهدا دیدنی نبودند، تا اینکه دیدیم بسیار عجیب آمریکاییها عقب نشستند. کنار اسامی که میگفتند سعی در متوقف کردن خونریزیها داشت اسمی را شنیدم که به من افتخار داد: قاسم سلیمانی. گفتند او نیز سهم زیادی در توقف این جنایات داشت. بهراستی اگر شما نبودی چند هزار خون دیگر آمریکاییها را سیر میکرد؟
از بصره هم بگویم؟؟ از انگلیس خونآشام و دست حمایت شما که آن ارابه مرگ را نگاه داشت؟؟ یا اینکه بعد از جنگ تموز در سوریه در حرم سیده زینب از ابو زهرا تونسی با گریه شنیدم که میگفت حاج قاسم پشتوپناه مظلومان عرب؟؟؟
ولی ای سردار عشق بگذار کمی مسئله را ریزتر مرور کنیم من فقط بهعنوان شخصی با شما سخن میگویم که درصحنه جهادی عراق حضور دارد و با مجاهدان عراقی رفاقتی دیرینه دارد. بهراستی آیا توحّد گروههای جهادی غیر از شخص و جنابتان تحت ولایت امام خامنهای به شکل دیگر میسر بود ؟
بحث کمک تسلیحاتی نیست خیلیها در صف بودند تا کارت بدهند و کارت بگیرند اما چه کسی نشان برادران عراقی و حتی کرد داد که ما نه برای گرفتن و طلب چیزی بلکه فقط به خاطر رسالت الهی آمدیم و در عمل این مسئله را به آنان نشان داد چه کسی بود که مرز عرب و عجم را برداشت؟؟ نفرمایید شما نبودید که تحت راهنماییهای رهبری توانستید با درایت خط مقاومت را در مقابل خط کفر فرماندهی کنید.
بهراستی چرا با هر کس در هر حزب و گروهی که مینشینم از شما بهعنوان دوست و یاور یاد میکند. چگونه میشود کسی با همه باشد به همه مشورت و یاری بدهد اما هرگز به گروهی دستور ندهد؟ همه به خاطر عمق صداقت کلام و حقانیتش آن را بپذیرند آیا غیرازاین است که سالها در مدرسه جهاد تهذیب نفس کرده باشد؟
در آخرین روز تکریت در دانشگاه تکریت در کنار گردان اهل سنت یکی از گروههای مقاومت(نجبا) بودم. خانه درحالیکه گلولهباران از سمت داعش بود بعد من از دوستان اهل سنت خواستم آهنگی جهادی بگذارند خالد حمید جوان سنی اهل تکریت اجازه خواست از فرمانده که به خانه مقابل برود تا موبایل یکی از برادران شیعهاش را بگیرد گفتم چرا گفت آهنگی در آن هست که به من غرور میدهد جالب به اینکه همه ده نفر مجاهدان سنی با اشتیاق گفتند آری برو بیار وقتی با بازی کردن با جانش رفت و موبایل را آورد دیدم آهنگی است که گروه نجبا در رسای شما خوانده، بهراستی چه کسی مرز سنی و شیعه و کرد و عرب را برداشت؟
آری ما هم مانند شما به آنچه در فضای مجازی نسبت به شماست معترضیم اما به خاطر سطحینگری به شخصیت شما و میخواهیم یکهزارم آنچه در مورد شخصیت چگوارا فکر و تأمل میشود در مورد قاسم سلیمانی اندیشه شود تا معلوم شود شما مدرس چند مثل چگوارا بودید.
جناب حاج قاسم!
با تمام احترام برای شما به شما بهعنوان جوانی ایرانی-عراقی و شاگردی در مدرسه مقاومت به شما عرض میکند شما صاحباختیار جسم سلیمانی هستید اما مالک طریق و نام اندیشه حاج قاسم نیستید آن خدایی صاحبنام شماست که حتی محبتتان را در وسط اینهمه حملات رسانهای غرب در قلوب جوانان مسیحی و یهودیان آزادیخواه قرار داده است.
اگرچه چیزی غیر از اعتراض و تواضع در مقابل ساخت فیلم از شما متوقع نبود اما حقیقتاً چند فیلم برای قهرمان سازی خیالی برای جهنمیان توسط هالیوود ساختهشده ؟ چرا نباید با زبان فرهنگ و هنر به جهانیان شاگردی از شاگردان مدرسه عاشورا را شناساند؟ شاگردی که دشمن هم نمیتواند قهرمان بودنش را کتمان کند.
گرچه باید گفت لازم است سمینارها کارگروهها و کلاسهایی برای بررسی اندیشه عملی جنابعالی و تطبیق آن بر آموزه های دینی اصول انقلاب و دروسی که خمینی کبیر به شما داد برگزار شود تا بلکه جهانیان و آیندگان ببینند اگر کسی حقیقتاً مجری دستورات دین و مذهب و ولایت آل الله که رهبری نیز در بطن آن است بشود به چه دستاوردهایی دست می یابد؟
و در آخر آری کسی فردای خود را ندیده و خوف عاقبت بخیری ترسی عاقلانه است. لکن گذشته شماست و خطی که تاکنون رفتهاید باید بهعنوان سفیر مدرسه خمینی به جهان معرفی شود
و آنان که ندیدند ره افسانه زدند…
الحقیر فرزند شما جابر رجبی/ بغداد / قاصدنیوز
انتهای پیام/
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد